محل تبلیغات شما



گروهی از قورباغه ها، در حال عبور از جنگل بودند. دو تا از قورباغه ها، داخل گودال بزرگی افتادند. هنگامی که قورباغه های دیگر متوجه شدند که گودال چقدر عمیق است، به دو قورباغه ی دیگر گفتند که آنها دیگر می میرند. آن دو قورباغه، توجهی به صحبتهای آنها نکردند و تلاش نمودند تا با همه ی توانشان از گودال به بیرون بپرند. سرانجام، یکی از آن دو قورباغه به آنچه دیگر قورباغه ها می گفتند عمل کرد و دست از تلاش برداشت.
هیچکس تو را به خاطر نخواهد آورد اگر افکارت را چون رازی در سینه محفوظ داری. خودت را مجبور به بیان آن‌ها کن. به دوستان و همه‌ی آنهایی که دوستشان داری بگو چقدر برایت ارزش دارند. اگر نگویی فردایت مثل امروز خواهد بود و روز بی ارزشی خواهی داشت. . . همراه با عشق گابریل گارسیا مارکز

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کویریات